دسته: سیستم آموزشی بزرگسالان پرنگ

ترجمه متن ترانه Lebanese Night

Chris De Burgh – Lebanese Night

It was late in a Lebanese restaurant, in the heat of a Lebanese night,
دیر وقت بود و من در یک شب گرم تو یک رستوران لبنان بودم

There was dancing, people were singing, she came in from the garden outside,
همه میرقصیدند، مردم میخواندند، و آن دختر از باغ وارد آنجا شد

And in her eyes I saw the stars,
و در چشمانش من ستاره ها را دیدم

And I felt something happen in my heart;
و احساس کردم در قلبم اتفاقی افتاد

Then I knew I was going to meet her in the heat of a Lebanese night,
سپس میدانستم که باید بروم و در آن شب گرم لبنان او را ملاقات کنم

And the girl inside the woman, who came over to sit by my side,
و دختری که در آن زن بود، آمد و کنارم نشست

And when she smiled, the whole world stopped,
و وقتی لبخند زد، دنیای من متوقف شد!

It was then I heard the echoes of a child;

و آنگاه بود که آواز کودک خوردسالی را شنیدم

And did you go to your bed with a sweet lullaby,
و آن وقت تو با لالایی شیرین به رخت خوابت می رفتی

And the sound of the guns in the night,
و صدای شلیک تفنگها در شب را می شنیدی

And did you dance in the fields, did you run for your life,
و در صحرا ها می رقصیدی، و بخاطر زنده ماندنت می دویدی

From the hell that came down from the sky
از جهنمی که از آسمان بر سرت فرو می ریخت

On a Lebanese night, on a Lebanese night;
در یک شبی که در لبنان بودم، در یک شبی که در لبنان بودم

We went down to the edge of the water, by the light of a Lebanese dawn,
و در صبح دمی در لبنان، به کنار دریا رفتیم

And she told me all the stories of her beautiful land in the war,
و آن دختر داستان سرزمینهای زیبای کشورش را که در جنگ بود برایم تعریف کرد

Her tears fell down, the sun came up,
اشکهای آن دختر سرازیر شد، خورشید بالا آمد

And I saw again the young girl in her eyes;
و باز آن دختر جوان را در چشمانش دیدم

And did you go to your bed with a sweet lullaby,
و آن وقت تو با لالایی شیرین به رخت خوابت می رفتی

And the sound of the guns in the night,
و صدای شلیک تفنگها در شب را می شنیدی

And did you dance in the fields, did you run for your life,
و در صحرا ها می رقصیدی، و بخاطر زنده ماندنت می دویدی

From the hell that came down from the sky?
از جهنمی که از آسمان بر سرت فرو می ریخت

On a Lebanese night, on a Lebanese night;
در یک شبی که در لبنان بودم، در یک شبی که در لبنان بودم

All of my life, all I have known,
تمام طول زندگیم، تماما چیزهایی که در زندگی یاد گرفتم

only a place where peace cannot go;
تنها یک جا بود که صلح و صفا در آن راهی نداشت!

All over the world, the gift from before,
در تمام دنیا، موحبتی که از قبل به تو داده شده

nothing is left for the children of war;
چیزی از آن برای این کودکان جنگ نمانده!

And did you go to your bed with a sweet lullaby,
و آن وقت تو با لالایی شیرین به رخت خوابت می رفتی

And the sound of the guns in the night,
و صدای شلیک تفنگها در شب را می شنیدی

And did you dance in the fields, did you run for your life,
و در صحرا ها می رقصیدی، و بخاطر زنده ماندنت می دویدی

From the hell that came down from the sky?
از جهنمی که از آسمان بر سرت فرو می ریخت

On a Lebanese night, on a Lebanese night;
در یک شبی که در لبنان بودم، در یک شبی که در لبنان بودم

بیشتر بدانید

ترانه Separate Tables

At separate tables we sit down to eat,
رو میزهایی جدا از هم می شینیم و غذا می خوریم
In separate bedrooms we go to sleep at night,
شبا تو اتاق خوابهای جدا از هم می خوابیم
I only wish you knew how much,
You’ve been on my mind;
کاش میدونستی که چقدر تو فکرمی
I think about you when the morning comes,
وقتی صبح میشه به تو فکر می کنم
I think about you when all my day is done,
و به تو فکر می کنم و قتی کل روزم به پایان میرسه
Wondering what you are doing now,
همش تو این فکرم که الان داری چیکار می کنی
Are you lonely too?
یعنی تو ه ممثل من تنهایی
Because I – I miss you here tonight,
چون من – من امشب خیلی دلم برات تنگ شده
And I wish you were by my side
و ای کاش الان پیشم بودی
And I don’t want to let go;
و نمیخوام بی خیالت بشم
At separate tables we sit down to write,
رو میزهایی جدا از هم می شینیم و می نویسیم
The separate letters that never see the light,
نامه هایی جداگانه که نوری ندیدن
If only we could just agree,
ای کاش میشد که با هم به تفاهم برسیم
To read between the lines;
I want to see you and I know what I will say,
می خوام ببینمت و میدونم وقتی دیدم چی میخوام بهت بگم
We must be crazy to throw it all away,
باید ابله باشیم که این احساست رو دور بریزیم
Never knowing what is lost,
Before it’s all too late;
هیچ وقت تا دیر نشه نمی فهمیم که چیو از دست دادیم
Because I – I miss you here tonight,
چون من – من امشب خیلی دلم برات تنگ شده
And I wish you were by my side
و ای کاش الان پیشم بودی
And I don’t want to let go;
و نمیخوام بی خیالت بشم
Yes I – I miss you here tonight,
آره من – من دلم امشب خیلی برات تنگ شده
And when I hold you by my side,
و وقتی تورو در آغوشم می گیرم
Well I’m not going to let go.
خب، نمیخوام بذارم که از پیشم بری

بیشتر بدانید

ترانه ساعتها

این ترانه بسیار زیبا به اسم ساعتها که در یکی از نشریات چاپ شده بود، تاکنون برنده جوایز بین المللی متعددی شده است. بخوانید و از آن لذت ببرید. حفظ کردن آن هم برای علاقه مندان به شعر و شاعری خالی از لطف نیست، به خصوص اینکه باعث تقویت زبان در بخش شعر می شود تا در آینده شعرها را راحت تر متوجه شوید.
چراغها خاموش می شود و من از دست می روم
آن امواجی که می خواستم برخلافشان شنا کنم
عاقبت مرا به زانو در آوردند
آه، تمنا می کنم، التماس می کنم و چنین می خوانم:
از سمت ناگفته ها بیا و سیب روی سرم را،
و این درد مبهم مرا هدف بگیر
ببرها در انتظارند تا رام شوند و چنین می خوانند:
تویی که، تویی که …
آشفتگی تمامی ندارد:
دیوارهایی که راه را می بندند و ساعت هایی که یکسره در گردشند
می خواهم برگردم و تو را به خانه ببرم
نمی شد باز ایستاد و تو اکنون می دانی، و من چنین می خوانم:
ای فرصت های از دست رفته! بار دیگر بر دریای من بتابید
من آیا خود، دردم یا که درمانم؟ و چنین می خوانم:
تویی که، تویی که …
و نه هیچکس دیگر، و نه هیچکس دیگر
تویی که، تویی که
خانه‌ای، همان خانه‌ای که می خواستم بدان برگردم

Lights go out and I can’t be saved
Tides that I tried to swim against
Have brought me down upon my knees
Oh, I beg, I beg and plead, singing
Come out of things unsaid
Shoot an apple off my head
And a trouble that can’t be named
Tigers waiting to be tamed, singing
You are, You are
Confusion never stops
Closing walls and ticking clocks
Gonna come back and take you home
I could not stop but you now know, singing
Come out upon my seas,
Cursed missed opportunities
Am I a part of the cure
Or am I part of the disease, singing
You are, you are
And nothing else compares
And nothing else compares
You are, you are
Home, home where I wanted to go

بیشتر بدانید

چند اصطلاح و ضرب المثل پر کاربرد

from the cradle to grave ز گهواره تا گور دانش بجوی

easy come, easy go باد آورده را باد میبرد

no news is good news بیخبری خوش خبری ست

third time lucky تا سه نشه بازی نشه

be the thin end of the wedge تخم مرغ دزد شتر دزد میشود

tit for tat این به اون در

every cloud has a silver lining در نا امیدی بسی امید است

a liar ought to have a good memory دروغگو کم حافظه است

outstay one’s welcome کنگر خوردن و لنگر انداختن

be more catholic than the pope= کاسه داغ تر از آش

more royalist than the king

curiosity killed the cat فضول را بردند جهنم

the biter bit دست بالای دست بسیار است

nothing ventured,nothing gained نابرده رنج گنج میسر نمیشود

bussiness is business حساب حساب است کاکا برادر

practice makes perfect کار نیکو کردن از پر کردن است

The cat dreams of mic شتر در خواب بیند پنبه دانه

(tell) a cock and bull story قصه حسین کرد شبستری گفتن

smell fishy کاسه ای زیر نیم کاسه است

Horses for courses هر کسی را بهر کاربی ساخته اند

A big head has a big ache هر که بامش بیش برفش بیشتر

Go with the ride هم رنگ جماعت شدن

East, West, home’s best هیچ کجا خانه خود آدم نمیشود

Tells tales یک کلاغ چهل کلاغ کردن

Hit the jackpot یک شب پول دار شدن

Keep up with the joneses چشم و هم چشمی کردن

Knock sth down چوب حراج به چیزی زدن

The miles of God grind slowly (but they grind exceeding small) چوب خدا صدا ندارد

Put a spoke in sb’s wheel چوب لای چرخ کسی گذاشتن

Cry wolf چوپان دروغگو

What’s cooking? چه کاسه ای زیر نیم کاسه است

Accidents can happen حادثه خبر نمیکند

Account for حساب پس دادن

Sweet nothing حرف های صد من یه غاز

بیشتر بدانید

اهمیت فراگیری اصطلاحات انگلیسی

اصطلاحات (idioms) کلمات و عبارات ثابتی هستند کـه یـا از لحاظ گرامری غیرعادی هستند (مثل «Long time, no see!» و یا از این جهت که دارای معنی‌ای هستند که نمی‌تواند از معانی کلمات تشکیل دهنده آن استخراج شود (مانند: It’s raining cats and dogs!).

هر زبانی دارای اصطلاحات خاص خودش می‌باشد و اغلب فراگیری آنها برای زبان‌آموزها دشوار می‌باشد.

مثال:

معنی تحت اللفظی (نه یک اصطلاح):

– She broke the ice with a small hammer and dropped it into the blender.

– او با کمک یک چکش کوچک یخ را شکست و آن را داخل دستگاه مخلوط کن انداخت.

معنی اصطلاحی (یک اصطلاح):

– Before the conference began, the speaker broke the ice with a joke.

– قبل از آغاز کنفرانس، گوینده با یک لطیفه کارش را شروع کرد.

همانطور که می‌بینید، این عبارت (to break the ice) دو معنی متفاوت دارد که معنی تحت‌اللفظی آن «شکستن یخ» و معنی اصطلاحی آن «کاری را آغاز کردن» می‌باشد.

افعال چند قسمتی (Phrasal verbs) نـوع دیگری از اصطلاحات هستنـد که آنهـا را اغلب در انگلیسی محاوره ای می‌توان شنیـد. ساختـار افعـال چنـد قسمتی بـه صورت فعل + حرف اضافه (verb + preposition) می‌باشد و غالباً از ۲ و گاهی ۳ کلمه تشکیل می‌شوند. یک فعل چند قسمتی برای خود معنی خاصی دارد که با معنی کلمات تشکیل دهنده آن متفاوت است.

چند مثال:

back out جر زدن، خلف وعده کردن

put off به تعویق انداختن

show off خودنمایی کردن

اصطلاحات و افعال چند قسمتی در انگلیسی محاوره‌ای نیز بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرند و در بسیاری از آزمونهای زبان انگلیسی و از جمله در بخش شنیداری آزمون تافل نیز مهارت شما در شناخت و درک اصطلاحات انگلیسی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

اصطلاحات نقش بسیار مهمی را در زبان انگلیسی ایفا می‌کنند و در واقع کاربرد آنها چنان گسترده است که برای برقراری ارتباط مؤثر، چه در شنیدن و صحبت کردن و چه در خواندن و نوشتن، کاملاً ضروری به نظر می‌رسند.

درک صحیح این اصطلاحات و یافتن این حس که آنها کی و چگونه مورد استفاده قرار بگیرند واقعاً می‌تواند توانایی شما را در خواندن متون انگلیسی و درک مکالمات روزمره افزایش دهد. اما چطور می‌توان این حجم زیاد اصطلاحاتی را که در نوشتارهای روزمره وجود دارد، فرا گرفت؟

یک راه این است که لغات کلیدی خاصی را در زبان انگلیسی در نظر بگیرید و اصطلاحات مرتبط با آن را فرا بگیرید. بعنوان مثال لغت head، لغت کلیدی بسیاری از اصطلاحات است. یک «دیکشنری اصطلاحات» خوب حداقل ۴۰ اصطلاح روزمره که دربرگیرنده این لغت می‌باشد را فهرست می‌کند. لغات کلیدی دیگری که با این هدف می‌توان جستجو کرد عبارتند از: رنگها، حیوانات معمولی، اعضای بدن (مثل چشم: eye) پدیده‌های طبیعی (مثل باد: wind، خورشید: sun و…).

یک روش دیگر آن است که اصطلاحات انگلیسی را با اصطلاحات زبان مادری خودتان مقایسه کنید. این می‌تواند یک تمرین جالب و در عین حال وسیله‌ای برای بخاطر سپردن مؤثرتر اصطلاحات باشد. مثالهای زیر را در نظر بگیرید و به شباهتشان با معنی فارسی آنها دقت کنید:

Close your eyes to something

معادل فارسی: چشم پوشی کردن / معنی ظاهری: چشم خود را برروی چیزی بستن

Button one’s lips

معادل فارسی: زیپ دهان خود را کشیدن / معنی ظاهری: دکمه‌های لب خود را بستن!

Get something off one’s chest

معادل فارسی: دل خود را خالی کردن / معنی ظاهری: چیزی را از سینه خود خارج کردن

Get up on the wrong side of the bed

معادل فارسی: از دنده چپ برخاستن / معنی ظاهری: از سمت نادرست تخت برخاستن

Give someone the cold shoulder

معادل فارسی: با کسی سرد برخورد کردن / معنی ظاهری: به کسی شانه سرد دادن!

Stand on one’s own two feet

معادل فارسی: روی پای خود ایستادن / معنی ظاهری: روی دو پای خود ایستادن

Open a can of worms

معادل فارسی: آتش در لانه زنبور کردن / معنی ظاهری: یک قوطی پر از کرم را باز کردن

Scrape the bottom of the barrel

معادل فارسی: کفگیر به ته دیگ رسیده / معنی ظاهری: ته بشکه را تمیز کردن

Two heads are better than one

معادل فارسی: یک دست صدا ندارد / معنی ظاهری: دو تا کله بهتر از یکی است

Keep something under one’s hat

معادل فارسی: تو دل خود نگه داشتن / معنی ظاهری: چیزی را زیر کلاه خود نگه داشتن

A bad vessel is seldom broken

معادل فارسی: بادمجان بم آفت ندارد / معنی ظاهری: یک ظرف بد به ندرت می‌شکند

White lie

معادل فارسی: دروغ مصلحت آمیز / معنی ظاهری: دروغ سفید

در ضمن بخاطر داشته باشید که با اصطلاحات همانند یک «تک واژه» برخورد کنید: یعنی همیشه کل عبارت را در دفتر لغتتان یادداشت کنید و از یادداشت یک یا چند کلمه از اصطلاح مورد نظر و یافتن معنی آنها خودداری نمایید، زیرا همانطور که گفته شد اصطلاحات برای خود معنی خاصی دارند و با معانی کلمات تشکیل دهنده خود تفاوت اساسی دارند.

بیشتر بدانید